تعلیم وتربیت در نهج البلاغه1
تاريخ : دو شنبه 12 ارديبهشت 1395برچسب:, | 13:11 | نویسنده : همراه

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

مقدمه

تعلیم و تربیت در اسلام با نزول اولین آیات وحی بر پیامبر اکرم (ص) آغاز و با خطاب «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ؛ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ عَلَّمَ الاِنْسانَ مالَمْ یَعْلَمْ»(قرآن، ۹۶/۵ ـ۳)، منشأ و مشیّت الهی به خود گرفت؛ که در این آیات اولیه بر دو عنصر بنیادین تعلیم و تربیت، یعنی کسب علم و دانش از یک سو و تعالی روح و کمال انسانی از سوی دیگر تأکید می شود. (حسینی، ۱۳۷۹: ۳)موضوع تعلیم و تربیت «انسان » است و طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم وتربیت انسان، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود. قرآن کتاب انسان سازی و علی علیه السلام ترجمان و مبین قرآن است. چه کسی غیر از آن حضرت می تواند مفسر کتاب خدا باشد؟ همو که اعلم به وحی وسنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است. تربیت به طور خلاصه عبارت است از پرورش و رشددادن استعدادهایی که آفریدگار جهان جهت سعادت و کمال انسان در وجود او به ودیعت گذاشته است. (ادیب، ۱۳۶۲: ۱۱ ـ ۱۰). درباب اهمیت و ارزش تربیت همین بس که قرآن کریم محور دعوت پیامبران را عموما و حضرت محمد (ص) را خصوصا تربیت و تکمیل فضایل اخلاقی قرار داده است. آنچه به انسان ارزش والا می دهد و هدف های عالی می بخشد و او را انسان به معنی حقیقی می سازد، تربیت ایمانی و اخلاقی است، نه علم و ابزار زندگی. وظیفه سنگین و مقدس تربیت را هیچ گاه علم و تعلیم نتوانسته است و نمی تواند به دوش گیرد.در تعلیم و تربیت اسلامی، هم از علم بحث می شود، هم از تفکر؛ هم از قدرت عقلانی سخن به میان می آید، هم از پرورش جنبه اجتماعی شخصیت آدمی هم برجنبه زندگی مادی تأکید می شود، هم بر زندگی معنوی هم از عدالت بحث می شود، هم ازخود گذشتگی. در این نظام، معیار برتری انسان ها، فضیلت و تقوا است؛ و وظیفه تعلیم و تربیت به عهده معلم و پدر و مادر است و همه با طرح امر به معروف و نهی از منکر مربی یکدیگرند.

ویژگی های نظام تربیتی اسلام

یکی از مهم ترین ویژگی های نظام تعلیم و تربیت اسلامی، جنبه هدایتی آن است. پاره ای از مربیان، هدایت را رسالت اساسی تعلیم و تربیت می دانند. هدایت کردن یعنی کمک به فرد برای شناختن خود و محیط خود؛ و هدایت فرد از جنبه های مختلف رشد شخصیت در ابعاد عقلانی، اجتماعی، عاطفی و بدنی.

دومین جنبه نظام تربیت اسلام، پویایی است؛ به این معنا که مکتب تربیتی اسلام، قابل تغییر یا انعطاف پذیر است. در این نظام فکری، اصول، هدف ها، روش ها و محتوا به طور منطقی در یک طرح قرار می گیرند، و رابطه این امور با هم و با کل نظام، رابطه ای چندجانبه است.سوم، جنبه عقلانی نظام تربیت اسلامی است. در مکتب دینی اسلام، به جنبه عقلانی نظام فکری یا ایدئولوژی، بیشتر از مکتب های دیگر اهمیت داده می شود. وجهه عقلانی، در اعتقادات و توصیه ها و در آموزش های پیامبران، پیشوایان و معصومین قویا دیده می شود. تکیه بر عقل و تأیید وجهه عقلانی، از ویژگی های تربیت اسلامی است. مسلمان باید اصول و مبانی اعتقادات خود را با تعقل بپذیرد. یکی از دلایل پویایی اسلام هم همین است. آنچه اندیشه را به تلاش وامی دارد و اصل و مبنا را بر اندیشیدن استوار می سازد، جنبه پویایی دارد؛ چنان که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «هیچ بی نیازی یا ثروتی مانند برخورداری از عقل نیست.( ص ۲۹) .یا در جای دیگر می فرماید: «عقل برای تو کافی است؛ زیرا راه های گمراهی تو را از راه های رستگاریت متمایز می سازد».انسانیت انسان، وابسته به قدرت عقلانی او است. انسان با استفاده از نیروی)همان، صفحه ۳۰۷.(تعقل خود امور را می شناسد، مشکلات خود را تشخیص می دهد، ارزش ها را مشخص می سازد، مناسبات خود را با دیگران بهبود می بخشد و راه را برای تکامل و رشد خود آماده می سازد. بنابراین، هر نظامی که به این جنبه بیشتر تکیه کند، بهتر می تواند در راه پیشرفت و تکامل انسان گام بردارد. برپایه این نظر، نظام توحیدی یا نظام فکری اسلامی نه تنها مبتنی بر عقل و سازگار با طبیعت انسان است، بلکه برای پذیرفتن اسلام از پیروان خود می خواهد که فهم و تعقل را پایه دینداری قرار دهند (ص ۶۳).چهارم، جنبه انقلابی مکتب اسلام است ( ص ۶۵). مکتب اسلام، نظام فکری پویا است و وجهه عقلانی دارد. این آرمان الهی قادر است در نظام ارزشی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تربیتی، دگرگونی بنیادی فراهم آورد؛ برای فرد و جامعه، هدف هایی مطرح سازد که هم وسیع باشد آن چنان که رشد فرد و جامعه را محدود نسازد و هم فعالیت های روزمره را هدایت کند، افراد و گروه ها را برای مبارزه با استبداد، استعمار، و استثمار آماده سازد آن چنان که ریشه و علل دیکتاتوری، استعمار و بیدادگری را ازمیان بردارد، ارزش های اساسی انسانی را تحکیم کند، راه را برای رشد و تکامل فرد و تأمین رفاه جمع هموار سازد، به جای حاکمیت افراد و گروه ها حاکمیت اصول و قوانین پویا و عقلانی را فراهم سازد، و راه را برای طرح اندیشه های تازه، ارائه نظریات و راه حل های منطقی باز کند، علم و دانش را به عنوان نظریه مدلل تأیید و از آن حمایت کند و اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را تصدیق کند.

ویژگی پنجم تربیت اسلامی، استمرار آن است؛ چنان که پیامبر (ص) می فرماید: «ز گهواره تا گور دانش بجوی». بر این مبنا، کسب علم و درنتیجه تعلیم و تربیت، امری دائمی است. در اسلام، بر پرورش تفکر تأکید می شود؛ و وظیفه مسلمانان است که پیوسته در پرورش قدرت تفکر خود اقدام کنند (همان، ص ۷۷).

ویژگی ششم، همگانی بودن تعلیم و تربیت در نظام تربیتی اسلام است. اسلام با وجود طبقات و اختصاص دادن امتیازاتی خاص به طبقه ای معین مخالف است.هدف کلی تربیت و تعلیم در اسلام، پرورش نیروها و استعدادهایی است که آفریدگار جهان برای سعادت و کمال انسان، در وجود او به ودیعت نهاده است. تربیت، ایجاد و تحول و تغییری است در انسان که بتواند با آن نیروها و استعدادهای ارزنده خویش را در راه کمال و سعادت حقیقی خود و جامعه به کار اندازد، اهداف اصیل زندگی و راه نیل به این اهداف را تشخیص دهد و برای تحقق بخشیدن به این آرمان ها توانا شود (ادیب، ۱۳۶۲: ۲۷).

. فضیلت علم

علم، میراثی گرانبها قال علیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل مجددة والفکر مرآة صافیة; (حکمت ۴) دانش، میراثی گرانبها و آداب، زینتی دایمی و فکر، آیینه ای است صاف و شفاف. در این حکمت استعاراتی به کار رفته است: ۱. از «علم » تعبیر به «میراث » شده، به این مناسبت که همان گونه که فرزند، مال وثروت را از پدر به ارث می برد، هر عالمی هم علم و دانش را از استادش به ارث برده.از آن جا که در میراث دانش خصوصیتی است که در میراث مال وجود ندارد، میراث علم به کرامت و ارزشمند بودن توصیف شده: «وراثة کریمة ». منشا این خصوصیت،بقای علم و فنای مال و ثروت است. مالی را که فرزند از پدر به ارث می برد در معرض فنا و نابودی است، در حالی که علم و دانش باقی و از خطراتی که مال را تهدید می کنددر امان است. در سایر روایات نیز از علم تعبیر به میراث و از علما تعبیر به ورثه شده است: قال امیرالمؤمنین علیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل حسان والفکر مرآة صافیة والاعتبارمنذر ناصح وکفی بک ادبا لنفسک ترکک ماکرهته لغیرک; (حکمت ۳۵۷) دانش، میراثی ارزشمند و آداب، زیوری نیکو و فکر، آیینه ای درخشنده و شفاف و حوادث عبرت انگیز بیم دهنده و اندرزگوست و برای تادیب خویشتن همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی ترک کنی.

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: ان العلماء ورثة الانبیاء وذلک ان الانبیاء لم یورثوا درهماولادینارا وانما اورثوا احادیث من احادیثهم فمن اخذ بشی ء منها اخذ حظا وافرا فانظروا علمکم هذا عمن تاخذونه فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال المبطلین وتاویل الجاهلین; (کلینی،۱۴۰۵: ۳۲).

دانشمندان و علمای دینی وارثان پیامبرانند، زیرا انبیا از خود درهم و دیناری به ارث نمی گذارند و آنچه از خود باقی می گذارند احادیثی است از احادیث آنها، هر که از آن احادیث برگیرد، بهره فراوانی برده; پس مواظب باشید دانش خود را از چه کسی می گیرید. همانا در بین مااهل بیت در هر دوره جانشینان عادلی هستند که تغییر دادن افراطی ها و بدعت گذاری خرابکاران وتاویل نادانان را از دین برمی دارند.

۲. از آداب و اخلاق پسندیده، به زیورهای متجدد و دایمی تعبیرگردیده، به این جهت که فضایل برای نفس زینت و زیورند، همان طوری که لباس و زیور آلات زینت بدن انسان می باشد. توصیف این زیورهای باطنی به تجدد و دوام، به این جهت است که به علت رسوخ در نفس، دایمی و با انسان همراه است.

۳. از فکر، تعبیر شده به «مرآة صافیة »; یعنی آیینه درخشنده و شفاف، زیراهمان طوری که آیینه شفاف، اشکال و صورت های مقابل خود را به خوبی منعکس می نماید، فکر انسان نیز پرده از مجهولات تصوری و تصدیقی او برداشته و آنها رامعلوم می کند و به تعبیر بعضی از شارحان نهج البلاغه، فکر به منزله اصطرلابی است روحانی.

شارح بحرانی رحمه الله در توضیح این حکمت و کلام نورانی می گوید: الثالثة عشر: العلم وراثة کریمة وهو فضیلة النفس العاقلة وهو اشرف الکمالات التی تعتنی بها وبحسب ذلک کان وراثة کریمة من العلماء بل کان اکرم موروث ومکتسب واراد الوراثة المعنویة کقوله تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب (مریم.۶ ۵). ای العلم والحکمة.

الرابعة عشر: والآداب حلل مجددة واراد الآداب الشرعیة ومکارم الاخلاق واستعار لها لفظ الحلل المجددة باعتبار دوام زینة الانسان بها وتجدد بهائه وحسنه وتهذیب نفسه علی استمرارالزمان بلزومها واستخراج محاسنها کالحلل التی لایزال تجدد علی لابسها.

الخامسة عشر: والفکر مرآة صافیة والفکر قد یراد به القوة المفکرة وقد یراد به حرکة هذه القوة مطلقا ایة حرکة کانت وقد یراد به معنی آخر وعنی هنا القوة نفسها واستعار لها لفظ المرآة باعتبار انها اذا وجهت نحو تحصیل المطالب التصوریة والتصدیقیة ادرکها وتمثلت بها کما یتمثل فی المرآة صور مایحاذی بها; (بحرانی، ۱۴۰۴ :۲۴۰)

سیزدهم: دانش، میراثی ارزشمند است وفضیلت و ارزشی است برای انسان. علم و دانش ازبهترین کمالاتی است که مورد توجه است و به همین جهت میراثی گرانبها و ارزشمند از دانشمندان،بلکه گرانبهاترین چیزی است که از علما به ارث می رسد و به دست می آید. منظور از میراث، میراثی معنوی است، همان طوری که در قول خدای تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب، میراث به معنای علم و حکمت است.

چهاردهم: آداب زینت های دایمی و همیشگی است. منظور آداب شرعی و فضایل اخلاقی است و این که از آداب تعبیر به زینت های دایمی شده، به این مناسبت است که آداب همیشه با انسان همراه است و ارزش و شخصیت انسان را استمرار می دهد، مثل زینت هایی که دایما آنها را می پوشد.

پانزدهم: فکر، آیینه ای شفاف و درخشنده است، فکر گاهی به معنای قوه تفکر و گاهی به معنای فکرکردن و گاهی به معنای دیگر به کار می رود و در این جا به معنای قوه تفکر است و این که از فکر،تعبیر به آیینه شفاف شده، به این خاطر است که همان طوری که آیینه شفاف هر چه را در مقابل داردنشان می دهد، فکر هم مطالبی را که به آن عرضه می گردد نشان می دهد; یعنی از مبادی، انسان را به مراد می رساند.

انجام کلیه مقالات علمی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: